۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

خاطره ای از یک عضو قدیمی

نقل یک خاطره ی به بهانه ی حرف های محمد عزیز
یادش بخیر! تازه وارد گروه شده بودیم و جوون بودیم و جویای نام... یادم می یاد همون تابستون 86 کوله صندلی دار بابام رو که داغون تر از اون تا حالا کوله ندیدم رو بر داشتم و راهی دماوند شدم در کمال نا باوری دماوند رو توی اون تابستون فتح کردم! یک سال دیگه گذشت و رسیدیم به سال 87!!! تابستون بود و فهمیدم که بچه ها قصد رفتن به دره ی کلیک رو دارند... تا اون موقع حتی دست به یک پیچ هم نزده بودم و اصلا نمی دونستم این کارا یعنی چی؟!
گوشی رو برداشتم و زنگ زدم به ممد مینایی که آقا ما هم می خوایم بیایم پیش برنامه! و واسه اینکه ممد قبولم کنه بر گشتم گفتم:
آقا ما از قدیمی های گروهیم و آره... دو ساله تو گروه عضویم!
ممد نه کم گذاشت و نه زیاد بر گشت گفت:
دو سال عضو گروه هستی که هستی! به این برنامه ربطی نداره!
آقا خلاصه ما با کلی تلاش و کوشش تونستیم یک شب مونده به پیش برنامه خودمون رو برسونیم به پیش برنامه و به هر حال تاییده ی حضور توی بر نامه رو از شایان گرفتم.
این موند من به هر حال بریم برنامه که شب برنامه دقیقا نسرین بهم زنگ زد و گفت که ما قراره تونیکی که دست منه بره دست اون!!! من با خودم گفتم خوب حتما تونیک دیگه ای هست که باید برا من باشه! لذا پیگیر شدیم و دیدیم که نه! آقا اصلا تونیک دیگه ای در کار نیست... این طور شد که بچه ها گفتن خوب نسرین نیاد! من تا اون موقع فقط یک برنامه با نسرین بودم و اصلا نمی شناختمش! ولی هیچ وقت خوش نداشتم و ندارم که کسی که می خواد بیاد برنامه به خاطر وسیله نتونه بیاد! با کلی پیگیری دست آخر منصور وقتی که دو ساعت مونده بود به برنامه به من اوکی داد که نسرین هم بیاد و منم برا نسرین یک زمان بندی 4 قسمتی گذاشتم که برسه...
و تازه توی اون برنامه منصور، ممد رو برای اولین بار دیدم، منصور توی اون برنامه از اون کلی ریش های معروفش داشت و ممد هم همون قیافیه ی همیشگی. و اون موقع فهمیدم که ممد عجب یلیه تو سنگ نوردی و کارای فنی! و از لطف ممد بود که با طنابچه انفرادی برا خودش تونیک درست کرد و اون مشکل حل شد.
باری خوشبختانه با کم تجربگی که غالب اعضای تیم داشتم اون برنامه به خوبی گذشت و یادگاری اون برنامه شد این که هر وقت ممد یا مریم من می بینن بهم می گن: قدیمی گروه!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر